مدیریت
تعريف مديريت
مدیریت به عنوان رشته ای مجزا، پس از انقلاب صنعتی بوجود آمد. دامنه، نقش و تئوری های اساسی آن در طی سالیان تغییر کرده، اما مقصود آن: «حصول اطمینان از دستیابی به هدف های مؤسسه یا سازمان و به حداکثر رساندن بهره وری و کارآئی» همچنان به قوت خود باقی است.
تعریف مدیریت طی سالها شکل گرفته است. یک تعریف مورد قبول، مربوط به انجمن آمریکاست: «مدیریت عبارت است از کارکردن با، و از طریق دیگران، برای رسیدن به هدف های سازمان و هدف های کارکنان».
در این تعریف بر سه نکته تأکید شده است:
- تأکید بر انسان ها در سازمان
- توجه به هدف ها و نتیجه ها، نه فعالیت ها.
- ادغام هدف های فردی اعضاء با هدف های سازمان.
مدیر از طریق دیگران و با فرآیند تفویض اختیار، کار را به انجام می رساند. اگرچه مدیر نمی تواند مسئولیت نهایی را تفویض کند، اما اختیار را تفویض می نماید.(1)
مديريت يكى از مهمترين فعاليتهاى انسانى به شمار مىآيد. پيشرفت جوامع به كوشش هاى گروهى بستگىدارد و هم چنانكه گروه هاى سازمان يافته، گسترش مى يابد، عملكرد مديريت و مديران از اهميت بيشترى برخوردار مىگردد.
مديريت، فرآيند طراحى و حفظ محيط و شرايطى است كه در آن، افراد گروهها براى دستيابى به اهداف منتخب گروهى، بهطور مؤثر و با انگيزه، فعاليت نمايند. (2)
با توجه به اين تعريف، دانش مديريت براى هر نوع سازمانى و در تمام سطوح سازمانى براى رسيدن به اهداف، مورد استفاده قرار مىگيرد. در مورد وظايف مديريت، صاحب نظران نظريّات مختلفى را ابراز داشته اند. وظايفى كه تقريباً در مورد آنها اتفاق نظر وجود دارد، عبارت است از: برنامه ريزى، سازماندهى، مدیریت منابع انسانی، رهبرى و نظارت. (3)
برنامه ريزى (Planning) شامل تعريف اهداف سازمانى، تدوين و تنظيم يك استراتژىِ كلى براى دستيابى به اهداف، تعيين و توسعه سلسله مراتب جامعى از طرح ها و برنامه ها براى ايجاد انسجام و هماهنگى بين فعاليت ها در جهت تحقق اهداف مىباشد.
سازماندهى(Organizing) ، وظيفه اساسى دیگر مديريت است و آن، شامل شناسايى و گروه بندىِ فعاليتها و وظايف، تعيين اختيار و مسؤوليت براى مديران و سرپرستان و ايجاد هماهنگى بين وظايف و فعاليتها و طراحى نظام گزارشدهى مىباشد.
مدیریت منابع انسانی (Staffing) یا ستادگزینی عبارتست از جذب و انتصاب کارکنان واجد شرایط به منظور دستیابی به هدف ها و مقاصد سازمان. انتخاب، نظام پرداخت و روابط کارکنان، بخش هایی از این وظیفه می باشند.
هر سازمانى، متشكل از افراد مىباشد و وظيفه مديريت، هدايت آنهاست. اين مهم دربرگيرنده وظيفه رهبرى(Leading) است. هنگامى كه مدير به هدايت افراد پرداخته و انگيزه ايجاد مىكند، به بررسى و حل و فصل تضادهاى موجود مبادرت مىنمايد و به برقرارى ارتباط با نيروى انسانى مىپردازد، در وظيفه رهبرى درگير شده است. بنابراين رهبرى، فرآيند تأثيرگذارى بر افراد است بهطورىكه آنها با ميل و رضايت براى تحقق اهدافِ گروهى، سعى و تلاش كنند.
وظيفه نهايى مديران، نظارت (Controlling) است.
براى اطمينان از اينكه كار بهطور مطلوب و بر طبق برنامه ها انجام مىشود، مديريت بايد از نحوه عملكرد سازمان كسب اطلاعات كند، عملكرد واقعى را با اهداف تنظيم شده مقايسه نمايد و اگر انحراف، در خور توجه باشد، وظيفه مديريت است كه در مورد اصلاح آنها اقدام كند. بنابراين، فرآيند كسب آگاهى از عملكرد واقعى و مقايسه آن با اهداف و عملكرد مطلوب و تصحيح اشتباهات و انحرافات، «نظارت» ناميده مىشود.
تمام مديران اجرايى و ستادى در هر سازمان وظايف مذكور را براى دستيابى به اهداف سازمانى انجام مىدهند. ضمن اینکه مدیر موفق نیازمند داشتن مهارتهایی از جمله: ارتباطات، تصمیم گیری، انگیزش، رفتار مناسب با گروه ها و وضعیت های تعارض، و از همه مهم تر، مدیریت زمان می باشد. که تمامی این موارد از جمله موضوعات مورد بحث در علم مدیریت می باشد.
1- خلیلی شورینی، سهراب، “فرهنگ فراگیری دانش مدیریت”، انتشارات یادواره کتاب، 1380 ص5-1
2.Stephen P.Robbin,s "management", third Edition, Prentice-hall, Inc 1991, P.7,
.3Hernz Weihrich, "Management", McGraw-Hill, Ninth 000011 Harold Koontz Edition, 1989, p.4
با تشکر از آقای حمید خادم
معرفی مختصر :